روزي كه ديدم آن "مه" افسار دل گسستم
هوشي نمانده جانا، چون سر خوشان مستم
****
مستم به يك نگاهش، افكنده جانم آتش
اي عاشقان بي غش، دائم به مويه هستم
هستم اگر چه خسته، در خاطري شكسته
با ديده گان بسته، از بند سينه رستم
رَستَم كه غم نباشد، هستي به دَم نباشد
بيگانه هم نباشد، دستش بود به دستم
****
دستم به دامن او، گشتم به اين وآن سو
ساقي تو "مژده" راگو، كابوس غم شكستم
|